دانلود پیوندهای گمشده (فصل دوم)

گرگ برادن ابتدا این سوال را مطرح می کند: آیا امکان دارد که هر روز از زندگی ما در واقع درون یک واقعیت شبیه سازی شده که خیلی برای ما واقعی به نظر می رسد، اتفاق می افتد؟ سپس به بررسی شبیه سازی هایی که ما تا به حال خودمان خلق کرده ایم می پردازد اینکه چه خصوصیات و چه کاربردی دارند و این مفاهیم را با توصیف هایی که ادیان مختلف از این دنیا کرده اند مقایسه می کند مفاهیمی مانند موقت بودن این دنیا اینکه ما زمان کوتاهی اینجا هستیم و باید برای زندگی در دنیایی دیگر آماده شویم، آغاز و پایان داشتن اینکه این دنیا روزی آفریده شده و روزی به پایان خواهد رسید(اشاره به قیامت)، ارتباط با غیب اینکه ما مستقیما به یک راهنما و خردی والا دسترسی داریم که جزئی از این دنیا نیست. به عبارتی تمام این مفاهیم را به زبان کاملا امروزی و علمی ملموس می سازد

در سال ۲۰۰۱ دانشمندی به نام نیک بوستروم این احتمال را در قالب مقاله ای فرمول بندی می کند و در آن الگوریتمی را مطرح می کند که طبق آن سه سناریو برای تمدن های ناپدید شده قدیمی و اینکه چه بر سرشان آمده، می تواند صادق باشد احتمال اول: آنها بر اثر یک اتفاق ناگوار مانند بیماری های پندمیک، تغییرات آب و هوایی، برخورد شهاب سنگ و… کاملا از بین رفته اند، احتمال دوم: آنها در حال پیشرفت در تکنولوژی بوده اند اما ناگهان همه چیز را رها می کنند و دوباره به زندگی ساده و کشاورزی قبلی شان روی می آورند، احتمال سوم: آنها راه پیشرفت تکنولوژی را تا جایی ادامه داده اند که در خلق شبیه سازی هایی که نتوان تفاوت آنها را از واقعیت تشخیص داد ماهر شده اند و در ادامه در جایگذاری متغیرهای این سناریوها در فرمول اولیه سومین سناریو قوی ترین سناریوی ممکن می شود، سپس مصاحبه ای از ایلان ماسک که در سال ۲۰۱۶ انجام شده را نشان می دهد که در طی آن مصاحبه ایلان ماسک این احتمال که ما درون یک شبیه سازی دیجیتالی زندگی می کنیم را بسیار قوی می داند

با شواهدی که در دو قسمت قبل مبنی بر وجود این احتمال مطرح شد در این قسمت سوال ها از اینکه آیا ما درون یک شبیه سازی زندگی می کنیم یا نه؟ به چرا ما درون این شبیه سازی زندگی می کنیم؟ و چه کسی این شبیه سازی را ساخته؟ تبدیل می شوند، چه کسی شبیه سازی را می سازد؟ کسی که از آن بهره می برد، چه کسی از آن بهره می برد؟ کسی که تجربه اش می کند پس منطقی است که ما خودمان این شبییه سازی را برای خودمان ساخته ایم تا احتمالا روشی از زندگی را یاد بگیریم که در سفر بعدی ما به دنیای دیگر مورد نیاز ماست و شاید در زمان هایی که ما شهود را تجربه می کنیم در حقیقت با خودمان در آن سمت این واقعیت مجازی ارتباط می گیریم، در ادامه گرگ برادن داستانی از یک یوگی عرفانی تعریف می کند که در قرن دهم میلادی زندگی می کرده و کارهای خارق العاده ای انجام می داده که هنوز هم اثرات کارهایش باقی مانده و گرگ برادن شخصا این اثرات را بررسی کرده،کارهایی که در باور ما وقوعش ناممکن است اما او با تسلط بر قوانین این دنیای احتمالا شبیه سازی شده نا ممکن ها را ممکن کرد

در سال ۱۹۷۵ کدی کشف شد که در تمام جنبه های طبیعت یافت می شد، از درختان گرفته تا گلها و رودخانه ها و عروق بدن این فرمول ریاضی به کد فراکتال معروف است و اساس خود-تکثیر دارد دانشمندان این کد را زیربنای اصلی طبیعت می دانند، کدی که سلول ها را کنترل می کند، اتم ها را کنترل می کند، کهکشان ها را کنترل می کند، اساس کار شبیه سازی هم به این صورت است که اطلاعات بر اساس الگویی مشخص تولید و در تمام شبیه سازی پخش می شوند دقیقا مانند کد فراکتال، گرگ برادن با علم ریاضی اثبات می کند که این کد در اندازه ای که می تواند پیچیدگی ایجاد کند نا محدود است اما در میزان اطلاعاتی که می تواند تولید کند محدود است یعنی اگر هر زمانی اطلاعات تولید شده توسط این کد در شبیه سازی به حدی برسد که این کد توانایی تکرار خودش را نداشته باشد، شبیه سازی به پایان خواهد رسید به عبارتی این معادل پایان دنیای ماست! و صدای ضبط شده ای از استیون هاوکینگ را پخش می کند که با تعدادی از دانشمندان در حال گفتگو بوده و این تئوری را در مورد جهان هستی بسیار محتمل می داند

در ابتدای این قسمت گرگ برادن می گوید که الگوی فراکتالی در تمام زندگی ما جریان دارد و اگر شما در هر قسمت از زندگی خود مثل روابط، سلامتی و ثروت قصد تغییر دارید باید بدانید که ابتدا باید متغیرهای درون این فرمول را تغییر دهیم تا نتیجه تغییر کند وگرنه با تغییر وضعیت بیرونی هیچ چیزی در زندگی شما عوض نخواهد شد ، سپس به سراغ قوانین حرکت نیوتون می رود و می گوید انرژی بر اساس این قوانین در دنیای ما در حال حرکت است پس برای تغییر در نحوه حرکت انرژی در زندگی مان که همان افکار و احساسات و باورهای ما هستند باید این قوانین را درک کنیم سپس متغیرها جدید را جایگزین کنیم و کد را برای خودمان بازنویسی کنیم تا تغییرات در زندگی ما پدیدار شوند

در قسمت پایانی گرگ برادن به سراغ سوالات قدیمی که همیشه برای نسل بشر وجود داشته می رود، سوالاتی مانند بهشت کجاست؟ معنی مرگ چیست و بعد از مرگ ما به کجا می رویم؟ و جواب های مشترکی که ادیان مختلف به این سوالات داده اند را به صورت علمی در قالب احتمال شبیه سازی بودن این دنیا منطقی می سازد مثل اینکه در ادیان مختلف گفته شده این دنیا موقتی است و ما پس از مرگ مانند نوزادی که از رحم مادر متولد شده قدم به دنیای بزرگتری می گذاریم و این مفهوم در قالب شبیه سازی منطقی است اینکه وجود واقعی ما جایی بیرون از این شبیه سازی است و این جسم فیزیکی ما تنها نقش آواتاری برای ما جهت زندگی در این دنیای شبیه سازی شده ایفا می کند و پس از مرگ در واقع به خود واقعیمان در دنیای اصلی برمیگردیم به نظر شما جواب اینکه خدا چی یا کی می تواند باشد را چگونه خواهد داد؟ این قسمت از مجموعه قطعا شما را میخکوب خواهد کرد!